جدول جو
جدول جو

معنی سلمان ثانی - جستجوی لغت در جدول جو

سلمان ثانی
(سَ نِ ثا)
لقب وی مولانا عارفی است. شخصی در غایت فضل و کمال فصاحت و بلاغت بود و شعر روان او صافی و روانتر از آب زلال، و بسیار خوش محاوره و مجادله و مردم او را سلمان ثانی میگفته اند. زیرا که چون بدرد چشم گرفتار بوده، و جواب قصیده ای که سلمان در زمان درد چشم گفته، گفته است و مطلع آن این است:
دردا که درد کرد سواد نظر خراب
و ایام کرد چشمۀ چشم مرا سراب.
و این بیت مولانا عارفی نیکو واقع شده:
بر پلک سرخ دیدۀ من داروی سفید
باشد بعینه نمک سوده بر کباب.
و مناظرۀ گوی و چوگان عارفی بغایت خوب و زیباست و در میان مردم مشهور و معروف است. این بیت او بی نظیر است:
هرگاه که در عرق شدی غرق
باران بودی و در میان برق
چون گوی سپهر کرد پستی
میدان میدان چو گوی جستی.
و قبر وی در هری است. (از مجالس النفایس ص 194)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نُ)
ابن اسودبن منذربن امروءالقیس بن عمرو اللخمی، معروف به نعمان ثانی، از ملوک عهد جاهلیت عراق است. پس از وفات عمش منذر ثانی بن منذر - در حدود سنۀ 500 میلادی - به حکمرانی رسید و 4 سال حکومت کرد، و به فرمان قباد اول (ساسانی) پادشاه ایران مأمور فتح شهر ’رها’ شد و با سپاهی از اعراب بدان صوب عزیمت کرد و در حالی که شهررها را در محاصره داشت در حوالی سال 123 هجری قمری قبل از هجرت درگذشت. (از الاعلام زرکلی ج 9 ص 3) (تاریخ پادشاهان و پیامبران ص 106). رجوع به العرب قبل الاسلام ص 206 و ابن خلدون ج 2 ص 265 و المحبر ص 359 شود
لغت نامه دهخدا